خودم دیدم که آتش شعله ور بود خودم دیدم که زهرا پشت در بود
خود دیدم که زهرا ناله میکرد خودم دیدم که دستش بر کمر بود
گل من پرپر از بادخزان شد به زیر خاک زهرایم نهان شد
شمع سوزانم یار خاموشم تو کفن پوشی من سیه پوشم
مانده تابوتت بر سردوشم فاطمه جانم فاطمه جانم
پیش چشمانم از پا افتادی سربه دامان فضه بنهادی
من نگه کردم تا تو جان دادی فاطمه جانم فاطمه جانم
نظرات شما عزیزان: